توضيحات درباره سريال کيف انگليسي - اورجينال :
سريال
شماره مجوز: 155/79901
تناسبسازي درخشان بين ايده و درام
زمستان 1379 سريالي با عنوان کيف انگليسي از تلويزيون پخش شد که با توجه به مضمون سياسياش، کمتر کـسي تصور ميکرد عموم بينندگان از آن استقبال به عمل بياورند، بويژه آن که کارگردان اين سريال، سيدضياءالدين دري نيز براي آنها که جزو تماشاگران معمولي بودند چندان شناخته شده نبود، اما به تدريج و پس از گذشت سه، چهار قسمت زمزمههاي مختلفي در بين اغلب مردم مبني بر علاقهشان به اين مجموعه از گوشه و کنار به گوش ميرسيد.
اين زمزمهها تقريبا مشابه همان اظهاراتي بود که در زمان پخش مجموعههاي هزاردستان و امام علي (ع) دهان به دهان ميگشت و موقع نمايش سريالها، خيابانهاي شهر به نحو محسوسي خلوت ميشد. اين وضعيت را ميتوان معطوف به 3 جنبه دانست:
1- عامل نخست در مضمون تاريخي آن نهفته است. داستان سريال به وقايع سياسي دهه 1320 ايران ميپردازد؛ يکي از مهمترين و حساسترين مقاطع تاريخي کشور که نطفه بسياري از تحولات سياسي و حکومتي ايران در آن منعقد گرديد: پايان جنگ دوم جهاني، سقوط رضاشاه و جانشيني محمدرضا پهلوي، ظهور جريانهاي سياسي سهگانه ملي مذهبي مارکـسيستي، نفوذ تدريجي امريکا در کشور، مضاعف شدن اهميت اقتصادي نفت در معاملات و معادلات سياسي، غائله آذربايجان، آغاز دومين دوره طلايي احزاب و مطبوعات و... هر يک از اين حوادث علاوه بر جايگاه خاصشان در حافظه تاريخي جامعه ايران در بطن خود جذابيتهاي موضوعي خاص و حتي به لحاظ دراماتيک قابليتهاي فراواني براي پرداخت ادبي و هنري دارد و از اين رو پرداختن به هر کدام از آنها در يک اثر هنري، ميتواند عامل جذابيت آن اثر باشد. استفاده مناسب از ملوديها و تصنيفهاي قديمي تهران در سريال مثل «گشته خزان نوبهار من»، «بچه چاقو کشم» يا «رنگ اصفهان درويش خان» نيز بر اين جذابيت ميافزايد.
کيف انگليسي مجموعهاي فني و ديدني است که هنوز پس از گذشت 8 - 7 سال از نمايش آن جزو گنجينههاي دراماتيک تلويزيون ماست2- کيف انگليسي صرفا راوي حوادث تاريخ نيست و سعي در شکافتن پوستههايي از عنصر سياست نيز دارد.
وضعيت قهرمان سريال، منصور اديبان، يک موقعيت نمونهاي است از ورود به عرصه حکومت و سياست که قوانين و قواعد بازي خاص خود را دارد و کـسي که اهل ترديد و تزلزل باشد جايي در اين عرصه ندارد. کيف انگليسي حکايتگر غارت اخلاق فردي و اخلاق سياسي است و روايتگر آرمانهايي که صرفا پيش از دستيابي به قدرت سياسي، مقدس هستند و به محض قرار گرفتن در پشت ميز سياست و وارد شدن به بازار داد و ستدهاي سياسي، رنگ ميبازند و جز نام و شعاري از آنها باقي نميماند. سريال کيف انگليسي به درستي وضعيت نيروهاي شبهاپوزيسيوني را بازگو ميکند که در جوامع سياسي در حال توسعه، در پارلمان عليه دولت اقتدارگرا موضع ميگيرند، اما همين پارلمان به تدريج خاستگاهي ميشود براي اعمال سياستهاي ارعاب و تهديد و تطميع که از مجراهاي مالي، حيثيتي و حتي عاطفي و جنــســي ابراز ميشود و در نهايت نيروهاي شبهاپوزيسيون عملا تبديل به کارگزاران تقويت سلطه همان حکومتي ميشوند که روزگاري نان مبارزه عليه آن را ميخوردند. در صحنهاي از قسمت ماقبل آخر سريال، اين طنز تلخ به صورتي آشکار مطرح ميشود: منصور اديبان و خيل نمايندگان به سوي مجلس شوراي ملي (مجلس پانزدهم) روان هستند، در حالي که در دست هر يک از آنها کيفي انگليسي به نشانه مزدوري براي اجانب قرار دارد و همزمان سرور شورانگيز «اي ايران اي مرز پرگهر» مرحوم روحالله خالقي و مرحوم بنان نيز روي صحنه شنيده ميشود. اين استحاله منفي که آشکار کننده آن روي ديگر سکه سياست و حکومت است و ابزاري بودن بسياري از شعارها و موقعيتها و شخصيتها را مينماياند، طبعا براي بينندگان سريال که دهههاست در جامعهاي بسيار سياسي زندگي کردهاند جذاب و مطبوع است و شايد در حکم آينهاي باشد که حقيقت، اميال و آرزوهاي پنهان جامعه را بازتاب ميدهد.
3- اما بودهاند بسياري از سريالها و فيلمهايي که با موضوعهاي تاريخي سياسي که با اقبال عمومي مواجه نشدهاند. لذا مهمترين عامل توفيق کيف انگليسي را بايد هماهنگي گروه سازندهاش دانست که مجموعهاي از عوامل موثر را به شکلي مناسب در کنار يکديگر قرار داده و به تماشاگر عرضه کردهاند: فيلمنامهاي پرکشش با جنبههاي دراماتيک و تعليق قوي، ميزانسنهاي پرمعنا و زنده (مثلا در آخرين صحنه سريال که مستانه با بازي ليلا حاتمي براي آخرين بار با قهرمان محبوبش که ديگر او را قهرمان نميپندارد وداع ميکند و ميزي را که دور و برش را امريکاييان اشغالگر احاطه ميکنند، ترک ميگويد و از طريق توري پاره، وارد زمين تنيس خلوت ميشود و نگاهي پر حسرت به دورنمايي مبهم مياندازد)، تدوين و ضرباهنگ مناسب و نسبتا سريع (بر خلاف اغلب مجموعهها که عمدتا کند و کشدارند)، موسيقي همساز با موضوع و فيلمبرداري همگام با متن و همچنين کارگرداني سنجيده، عواملي هستند که اين سريال را ممتاز جلوه ميداد
سيد ضياءالدين دري خود درباره چگونگي درامپردازي سريال کيف انگليسي چنين گفته است: «وقتي در سال 1372 براي اولين بار نسخه سينمايي فيلمنامه کيف انگليسي را نوشتم خيلي تحت تاثير قرار گرفتم و حتي گريهام گرفت... سالها روي طرح اوليه اين فيلمنامه که متعلق به پدرم بود فکر کرده بودم. تم اين سريال سير اضمحلال يک آدم در مناسبات سياسي است، وقتي شروع به نوشتن کردم با خودم قرار گذاشتم که هر 10 دقيقه بايد يک نقطه عطف فرعي وجود داشته باشد تا تماشاگر را به دنبال خود بکشاند. از سويي اين فيلم به دليل بستر تاريخياش قيد و بندهايي هم داشت. ما در روند بلوغ دراماتيک شخصيت منصور اديبان، ناگزير از طرح مباحث سياسي آن دوران بوديم و براي اين که تماشاگران خسته و دلزده نشوند، بايد درام به موضوع و مساله خود تماشاگر تبديل ميشد تا همذاتپنداري کند و به حرفهاي شخصيتها و لو اين که مباحث سياسي يا حرفهاي پيچيده باشد توجه کند. بنابراين انگيزههاي شخصيتها را تقويت کرديم تا تماشاگر حس کند که اديبان حق دارد وارد مجلس شود... او براي رسيدن به هدفش نياز به شغلي دارد تا کـسب شهرت کند و بعدا بتواند نامزد مجلس شود. پس بهترين شغل روزنامهنگاري است... بعد هوشنگ جاويد و مستانه پيرايش وارد داستان ميشوند... از اين عوامل تعليق در مورد سرانجام رابطه آدمها استفاده کرديم تا بيننده همراه ما شود. اين تنها راهي بود که ميتوانست مخاطب عام را با سريالي که لحن و زباني روشنفکرانه و جدي دارد همراه کند. به اين ترتيب در اين سريال
13 قسمتي منحني درام بر حسب يک روال منطقي ترسيم شده بود که ترتيب حوادث اصلي (سياسي و اجتماعي) را با حوادث فرعي (روابط انساني و عاطفي) باعث ميشد و در اين مسير تعادل قابل تحسيني شکل گرفته بود. در عين حال ديالوگهاي سريال نيز شکلي ملموس دارد. ميدانيم که ديالوگپردازي در آثار تاريخي سينمايي يا تلويزيوني شکل و شمايل استيليزهاي دارد و روال بر آن است که از يک ادبيات عصا قورت داده و غير محاورهاي بهره گرفته شود. اما در کيف انگليسي اين امر بهگونهاي طراحي شده است که هم به سليسي جملات لطمهاي وارد نياورد و هم فارسي بودنش آشکار باشد. به اين ترتيب با ابراز مسائل نسبتا پيچيده به زبان ساده براي مخاطب عام يک جور سنتشکني در ديالوگپردازيهاي تاريخي در اين سريال صورت گرفت.
موسيقي اين سريال نيز جزو نقاط شاخص آن است. سريال فضاهاي متنوعي از روستا تا شهر را نشان ميدهد و همين امر تنوع قابل توجهي به بافت موزيک متن داده است تا آنجا که رنگ درويشخان و پيش درآمد محجوبي و والسموسيو لومر را در اين سريال ميشنويم. فرهاد فخرالديني سازنده اين تنوع شنيداري دلچسب بود که قسمتهاي پاياني سريال را هم با صداي عليرضا قرباني پوشش داده بود و تقريبا براي اولين بار از اين خواننده تواناي ارکـستر ملي ايران آن زمان در عرصه هنر سينما و تلويزيون استفاده کرد و تصنيف زيباي «گشته خزان نو بهار من» را که با درونمايه قسمتهاي پاياني بشدت در آميخته بود، جذابيت سريال را مضاعف ساخت.
کيف انگليسي مجموعهاي فني و ديدني است که هنوز پس از گذشت 8 - 7 سال از نمايش آن جزو گنجينههاي دراماتيک تلويزيون ماست و کمتر مجموعهاي توانسته است به لحاظ تناسب سازي بين ايده و درام به پاي آن برسد. در اين بين حضور قدرتمند بازيگراني مثل قطبالدين صادقي، علي مصفا، ليلا حاتمي، محمدرضا شريفينيا، فرهاد اصلاني، سيروس گرجستاني و رضا کيانيان ارزش اين سريال را به مراتب دوچندان ساخت و براي 13 هفته، تماشاگران را تا شب عيد نوروز 1380 مقابل جعبه جادو علاقهمند و پيگير باقي نگه داشت و نام سيدضياءالدين دري را در حافظه و ذائقه هنريشان محفوظ باقي گذاشت.
نحوه خريد سريال کيف انگليسي - اورجينال :
لطفاً براي خريد سريال کيف انگليسي - اورجينال بر روي دکمه خريد پستي کليک کنيد و فرم سفارش را تکميل نماييد.