شکوه تخت جمشيد اولين مجموعه ايراني است که با اتکا به شيوه ديجيتال انيميشن ساخته شده است. اين فيلم که با سرمايه خصوصي توليد شده است يک توليد ارزشمند و اثري پيشگام است. تقريبا نيمي از فيلم متکي به تصويرسازي ديجيتالي است و بيينده در برابر تصويرهايي که در آنها ويرانه هاي تخت جمشيد به کاخهاي زيبا و غول پيکر تبديل مي شوند احساس اعجاب مي کند.

شماره مجوز : 155/780312

از کاخهاي بازسازي شده در اين فيلم گاه يکي دو سه ستون باقي مانده است و گاه رديفي از پايه ستون هايي که تنها طرحي مبهم از اصل به دست مي دهند. براي بازساختن اين کاخها و مجموعه تخت جمشيد مطالعات بسياري از باستانشاسان دستمايه کار بوده است. گروهي از برجسته ترين آنها مانند عليرضا شاپور شهبازي، عباس عليزاده، ريچارد فراي و چند تني ديگر در اين فيلم حضور دارند و به معرفي قسمت هاي مختلف تخت جمشيد مي پردازند.

براي تهيه اين مجموعه از ياري بسياري از کارشناسان آمريکايي، بريتانيايي و فرانسوي بهره برده است و به مهمترين موزه هاي جهان مانند لوور، آرميتاژ، متروپوليتن نيويورک و مانند آنها براي تهيه عکس و تصاوير مراجعه کرده است.

مجموعه تخت جمشيد بر روي لوح فشرده ( و در دو نسخه فارسي و انگليسي ) تهيه شده است.

مشخصات اين مجموعه:

از زماني که هنر تصوير سازي ديجيتالي به مرحله اي رسيده است که پويانمايي از راه آن ممکن شده است، بسياري از فيلم هاي سينمايي و مستند و همچنين انواع بازي هاي کامپيوتري از آن بهره برده اند. بجز بهره برداري هاي گسترده هاليوودي که امروزه در فيلم هايي از ماتريس گرفته تا بت من و جنگ ستارگان ديده مي شود، باستانشناسان نيز به اين شيوه توجه خاصي نشان مي دهند.
بازسازي ويرانه هاي باستاني به صورت هر چه شبيه تر به اصل امروز يکي از زمينه هاي مهم کاربرد تصويرسازي و پويانمايي ديجيتالي است. امروزه از هنر گرافيک کامپيوتري استفاده مي کنند. با رشد اين فن در ميان ايرانيان آنها نيز گام هايي را براي بازسازي آثار باستاني خود از اين طريق بر مي دارند.
تخت جمشيد چنانکه بود.

تقريبا نيمي از مجموعه متکي به تصويرسازي ديجيتالي است و بيينده در برابر تصويرهايي که در آنها ويرانه هاي تخت جمشيد به کاخهاي زيبا و غول پيکر تبديل مي شوند احساس اعجاب مي کند.

شاه بر تخت، بازسازي ديجيتالي يکي از نقوش تخت جمشيد

از کاخهاي بازسازي شده در اين مجموعه گاه يکي دو سه ستون باقي مانده است و گاه رديفي از پايه ستون هايي که تنها طرحي مبهم از اصل به دست مي دهند. براي بازساختن اين کاخها و مجموعه تخت جمشيد مطالعات بسياري از باستانشاسان دستمايه کار بوده است.

اساس مدارک و شواهد باستانشناختي به کار برده اند و در واقع اين هنر را در ايران گام بلندي به جلو برده اند.

شکوه تخت جمشيد که بر روي لوح فشرده ( و در دو نسخه فارسي و انگليسي) عرضه مي شود همراه با کتابي است با همين عنوان که آن هم در صنعت نشر ايران از طراحي کم نظيري بهره برده است. کتاب که به دو زبان فارسي و انگليسي و چاپ تهران است، فشرده اي از اطلاعات فيلم را همراه با عکس هايي از اصل و صورت بازسازي شده کاخ ها در بر دارد و براي همين هدف طوري طراحي شده است که خواننده بتواند بسادگي از صورت اصل به صورت بازسازي شده منتقل شود. در واقع تمام صورت هاي بازسازي شده بر روي طلق چاپ شده اما طوري که قسمت هاي باقيمانده از هر کاخ از صفحه کاغذي زيرين که همان کاخ را به صورت امروزي اش نشان مي دهد ديده شود.
تخيل، اسطوره و باستانشناسي

از يک نگاه کلي، فيلم بيشتر بر داده هاي باستانشناختي اتکا دارد تا داده هاي اسطوره شناختي. به نظر مي رسد که خلاهاي باستانشناختي فيلم را بسيار دست به عصا کرده و در بسياري موارد آن را به تصوير سه بعدي از نقوش دوبعدي تخت جشيد تبديل کرده است. در واقع، از عنصر تخيل و اسطوره شناسي به اندازه اي که شايسته بوده استفاده نشده است.
مشکل فضاسازي
از اين نگاه که اين فيلم اولين تلاش ايرانيان براي استفاده از هنر بازسازي ديجيتالي آثار باستاني است بايد گفت که بازسازي معماري تخت جمشيد را تا حدود زيادي با موفقيت انجام داده است. اما فيلم نمي تواند نسخه کاملي از بازسازي مورد انتظار باشد زيرا در حد کليات باقي مانده است و چندان وارد جزئيات زندگي در کاخ ها و دکوراسيون داخلي آنها و حيات درباري و آيين هاي مراسمي که در آن برگزار مي شده بويژه نوروز که مهمترين جشن سالانه در تخت جمشيد بوده نشده است.

موسوم به سه دروازنمايي از يکي از کاخهاي بازسازي شده

فضاي کلي فيلم در بخش هاي بازسازي ديجيتالي خالي از آن شکوهي است که قرار است نشان دهد. در واقع از شکوه تخت جمشيد تنها و عمدتا به عظمت کاخ ها بسنده شده و کمتر بر فضاسازي تاکيد شده است. حياط هاي وسيع و خلوت و بي آذين، از تخت جمشيد بيشتر تصويري نزديک به تصوير يک پادگان متروک يا دير متروک عرضه مي کند تا مکاني با هاله اي از قدسيت معنوي و ابهت زميني. نه نشاني از انبوه مردمان و سپاهيان هست و نه رفت و آمدي از خادمان و کارگزاران. چنانکه نشانه اي از ارابه هاي سلطنتي و نظامي و اسبان آنها به چشم نمي خورد.
آنهمه نقوش بر ديواره هاي تخت جمشيد گوياي فضايي پر رفت و آمد و همراه با برگزاري مراسم هاي آييني مختلف است. در فيلم ما شاه را – چنانکه در نقوش تخت جشيد آمده – بر تخت نشسته مي بينيم اما نمي بينيم که او چگونه و با چه آيينهايي وارد تخت جمشيد مي شده است. بيگمان بر اساس داده هاي تاريخي، شاه در ميان جارچيان و نظاميان و ترانه خوانان و هلهله مردم و استقبال کنندگان وارد شهر و محلي مي شده است. بر سر او و در مسير او گل مي افشاندند و در کناره راه اسپند و عطرهاي مختلف بر منقل ها و آتشدان ها مي سوختند و بر سر راه او قرباني ها مي کردند.
عدم تحرک کافي

از بسياري از مراسم درباري يا آييني که در خود تخت جمشيد هم آمده است در فيلم چشمپوشي شده است. شاه به همان صورت استاتيک که بر نقوش کتيبه ها آمده در فيلم ظاهر مي شود. حرکت نشان چنداني در فيلم ندارد. بخشي از اين عدم تحرک شايد به علت محدوديت هاي گرافيکي و توانايي هاي لازم براي اجراي طرحهاي پر کار بوده است اما آنچه حاصل اين محدوديت يا محدوديت هاي ديگر است تصويري شبيه شهر ارواح از تخت جمشيد است.
بازسازي هاي غير ديجيتالي هم که عمدتا به کمک سه چهار بازيگر صورت گرفته است تا سربازان يا سپهبدان يا گام زدن کورش يا داريوش را نشان دهد با بازي هاي ضعيفي انجام شده است. هيچ يک از بازيگران داراي شخصيت شاهانه يا بزرگانه نيستند و احساس حضور دوربين را به بيننده منتقل مي کنند.
بخشي از حرکتهاي ديگر هم شايد مطابقتي با اصل نداشته باشد و بيشتر برخاسته از نگاهي غربي و امروزي است. مثلا وقتي شاه و ملکه را شانه به شانه مي بينيم که به سمت دوربين مي آيند مي توانيم بپرسيم که آيا واقعا در فرهنگ هخامنشي چنين اتفاقي ممکن بوده است که ملکه هم ارز و همگام با شاه حرکت کند يا اين تصوير به دنياي جديد مربوط است؟
سمفوني خاموش پرديس هخامنشي
در گفتار فيلم به سمفوني معماري تخت جمشيد اشاره مي شود. اما زيبايي تخت جمشيد تنها از سمفوني معماري آن نيست از سمفوني باغهاي آن نيز هست. درخت در اين فيلم غايب است. چنان که آبدان و آتشدان. اما چگونه مي توان قصري بدون باغ را تصور کرد؟

باغ ايراني از دوران باستان بخش جدايي ناپذير معماري اين سرزمين بوده است. پرديس هاي قصرهاي هخامنشي همواره مورد تحسين مورخان يوناني – که از منابع اصلي اين دوره اند- قرار داشته است. کوروش خود به باغ و باغ آرايي چندان علاقه مند بود که نام باغهاي او که پرديس ناميده مي شد نامي جهاني براي باغ و بهشت شده است و پاسارگاد چنانکه در فيلم مي آيد خود در باغي مقدس و بزرگ احاطه شده بوده است.

گاو از حيوانات مقدس و آييني در عصر هخامنشي است و حضور چشمگيري در تخت جمشيد دارد

درخت در نزد هخامنشيان بالاتر از فقط يک عنصر تزئيني است. درخت در نگاه آنان داراي جايگاهي آييني است چنانکه نوشته اند که در دربار ايران درخت چنار زريني بود که هميشه در يک جا نگهداري مي شد و آن را با گوهرهايي از بخش هاي مختلف سرزمين هاي ايراني آراسته بودند. پادشاهان در زير اين درخت بارعام مي داند و مردمان براي آن ستايش و نيايش به جاي مي آوردند.
درست است که تخت جمشيد بر صفه اي از سنگ بنا شده است. اما براي معماراني که چنان ستون ها و سقف ها و ديوارهايي را استوار بالا برده اند خاک ريختن به اندازه و ساختن باغ و باغچه کار دشواري نبوده است. حتي اگر وجود باغ و باغچه را به دليل ساختار سنگي تخت جمشيد نفي کنيم، که تصور آن بسيار دشوار است، نمي توان جايگزين هاي آن را مثل گلدان هاي بزرگ يا درختان مصنوعي و جواهر نشان نفي کرد. ضمن آنکه گرداگرد صفه مي توانسته است به صف هاي درختان مقدس و آييني مانند سرو آراسته بوده باشد.
دشوار است بگوييم در تخت جمشيدي که آنهمه درختان سرو و نخل بر ديواره ها نقش شده است راهي براي حضور طبيعي درختان وجود نداشته است. مساله درخت آنچنان مهم است که برخي از محققان هر کاخ تخت جمشيد را که پر از ستون هاي بسيار است به باغ سنگي تعبير کرده اند.
کاخهايي تهي از حيات
کاخهاي تخت جمشيد تنها با برآوردن ستون ها و سرستون ها و کشيدن سقفي بر آنها بازسازي شده است. در واقع بايد گفت کاخ ها تماما به سالنهاي ستون دار سرپوشيده تبديل شده است و چيزي از زندگي در کاخ درآن ديده نمي شود. در واقع هيچ نوع تقسيم بندي داخلي در کاخها وجود ندارد. بنابرين بيننده مي تواند از خود بپرسد که اين شاهان بزرگ قبل از اجراي يک مراسم يا بعد از خاتمه هر مراسمي کجا استراحت مي کرده اند؟ اتاق کار و خواب آنها کجا بوده است. آيا کاخها اندروني و بيروني داشته است؟
گذشته از تقسيمات داخلي هر کاخ، هر يک از آنها داراي فضاي سبز و آبدان و جاي نشست و استراحت در باغ است. و گرنه از زندگي شاهي چيزي نمي ماند مگر بر تخت نشستن و ديگران را به حضور پذيرفتن. حال آنکه در تاريخ هاي هخامنشي گفته مي شود که در تخت جمشيد حتي کتابخانه اي خاص آثار ديني وجود داشته است که نسخه اي از اوستا در دوازده هزار برگ نوشته بر پوست گاو از جمله کتابهايي بوده است که در آن نگهداري مي شد.
دربار در تاريکي
نورپردازي درون کاخها نيز چنان است که درون هر کاخي به تاريکي ميل مي کند و بسيار کم نور است. اينجا هم ممکن است گفته شود نوع معماري کاخها بيش از اين اجازه ورود نور به داخل را نمي دهد. اما مشکل از يک نگاه آييني و اسطوره اي اين است که در فرهنگي که جدال نور و ظلمت اساس آن را مي سازد نمي تواند محل جلوس شاه و بار عام او تاريک و کم نور باشد.
هر نوع بازسازي ديجيتالي از آثار باستاني بجز داده هاي باستانشناختي – که هيچگاه کامل نيستند- بايد به عناصر اسطوره اي نيز به اندازه کافي بها دهد. مجموعه هاي معماري بازتاب دهنده مجموعه عقايد قوم نيز هستند و اين بخشي نيست که بتوان آن را ناديده گرفت. به عبارت ديگر فيزيک هر معماري از متافيزيک ويژه خود برخوردار است. در بازسازي ويرانه هاي باستاني توجه به متاقيزيک بنا کمک بسياري به تخيل متناسب مي کند و چه بسا فقدان داده باستانشناختي را جبران خواهد کرد.
الگوهاي تخت جمشيد
از نگاه باستانشناختي صرف هم ايراد اساسي در فيلم کم توجهي به الگوهاي معماري تحت جمشيد است. شواهد متعدد در دست است که تخت جمشيد بر الگوي معماري ها و نقوش آشوري-بابلي-ايلامي ساخته شده است. فيلم در اين زمينه تقريبا ساکت است.

گرچه در گفتار فيلم و توضيح بعضي از کارشناسان به اين تاثيرپذيري اشاره مي شود اما فيلم چيزي از نمونه هاي مشابه تحت جمشيد در معماري سرزمين هاي ديگر هخامنشي يا همسايگان تاريخي آن ارائه و تصوير نمي کند.
نشان دادن آثار مشابه تخت جمشيد است که جايگاه خاص اين مجموعه را در معماري عصر باستان مشخص مي کند و ميزان داد و گرفت آن را با ديگر سبک هاي معماري اقوام پيش يا همزمان با خود نشان مي دهد.
تخت جمشيد پايتخت نبود
برخي اطلاعات فيلم هم چالش برانگيز و چه بسا نادرست است. از جمله اين خطاي رايج که تخت جمشيد را در اوايل گفتار فيلم پايتخت چهارم هخامنشي معرفي مي کند. هخامنشيان سه پايتخت بيشتر نداشتند: بابل، شوش و اکباتان (هکمتانه). تخت جمشيد هيچگاه پايتخت به معنايي که معمولا از پايتخت مي فهميم نبوده است. چنانکه در خود فيلم هم بعدتر گفته مي شود که اين مکان اهميت آييني داشته است. طبيعي است که صرف وجود مجموعه اي از کاخهاي شاهي اين مجموعه را به پايتخت تبديل نمي کند و براي آن بايد اين مجموعه ويژگي شهري هم داشته باشد که بنا به اطلاعات باستانشناختي نداشته است.
در باره نام تخت جمشيد و سابقه آن هم فيلم تنها يک روايت را بيان مي کند. نام اين مجموعه دوره هاي مختلفي را پشت سر گذاشته ولي مسلما نام تخت جمشيد براي آن جديد است. چنانکه مي دانيم در زمان ابن بلخي (مولف فارسنامه در قرن ششم) به اين مجموعه “هزار ستون” گفته مي شده است.
فيلم با آتش سوزي در تخت جمشيد به دست الکساندر مقدوني پايان مي گيرد اما اگر تخت جمشيد پايتخت نبوده است حضور الکساندر در آنجا – که با پرسپوليس (شهر پارس/پارسه) پايتخت هخامنشي تطبيق شده – نيز در پرده ابهام و ترديد قرار مي گيرد. فيلم هيچ اشاره اي به اينکه اين موضوع محل اختلاف است ندارد و آن را همچون يک امر مسلم تاريخي مطرح مي سازد. به همين ترتيب، اينکه گفته مي شود “پارسه شهري بي دفاع بود” از دقت کافي برخوردار نيست. زيرا شهرها آنهم شهرهاي مهم شاهي همواره داراي باروي دفاعي بودند و اگر تخت جمشيد بي دفاع بود خود گواهي بر آن است که شهر نبود.

شماره مجوز : 155/780312

اين مجموعه به ? زبان فارسي و انگليسي و در يک dvd عرضه شده است .

همراه با يک هديه جذاب براي شما ارسال مي گردد..

نحوه خريد بازسازي ديجيتال تخت جمشيد (شکوه تخت جمشيد) - اورجينال شرکتي :
لطفاً براي خريد بازسازي ديجيتال تخت جمشيد (شکوه تخت جمشيد) - اورجينال شرکتي بر روي دکمه خريد پستي کليک کنيد و فرم سفارش را تکميل نماييد.

قيمت: 8500 تومان